Books are a uniquely portable magic.

Stephen King
تأثير رويكرد يادگيری مبتنی بر پروژه بر يادگيری اصطلاحات زبان انگليسی زبان آموزان ايرانی زمان مطالعه: 8 دقیقه

تأثير رويكرد يادگيری مبتنی بر پروژه بر يادگيری اصطلاحات زبان انگليسی زبان آموزان ايرانی

هدف همه نظام های آموزشی، کمک به دانش آموزان برای افزایش دانش، مهارت و درک آن ها است تا آن ها را برای زندگی واقعی و تجربه ای موفق ، در طول دوران مدرسه آماده سازد .یادگیری مبتنی  بر پروژه ، رویکردی بر مبنای انجام پروژه برای دستیابی به این مهم و تشویق دانش آموزان و معلمان ، به فراتر رفتن از نظام های آموزشی سنتی و یادگیری طوطی وار است .براساس استانداردهای مورد نظر در رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه، دانش آموزان می بایست به جای صرفا حفظ کردن اصطلاحات به زبان مادری، با انجام کارهای گروهی، به کسب تجربه و کشف مسائل و سوالات و چالش های مربوط به جهان واقعی بپردازند . سپس،آن ها می بایست با عرضه محصول کار خود، آن چه را آموخته اند به اشتراک بگذارند تا اصطلاحات و عبارات مورد نظر را بهتر به خاطر بسپارند و یاد بگیرند که کجا و چگونه آن ها را به کار ببرند.
در این پژوهش شرکت کنندگان ، 60 زبان آموز دختر و پسر ایرانی پانزده تا هفده سال، سطح متوسط  استان تهران، می باشند . ابتدا دانش آموزان سطوح مورد نظر، یکدست ، همگن و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. همه انتخاب شدگان در شش کلاس مشغول تحصیل بودند. کلاس هایی که خود محققان،تدریس آن ها را بر عهده داشتند، به عنوان گروه آزمایش و چهار کلاس دیگر که معلمین آن ها ، همکاران محققان بودند، در جایگاه گروه کنترل در نظر گرفته شدند. در ابتدا یک پیش آزمون به منظور سنجش دانش شرکت کنندگان، از عبارات اصطلاحی زبان انگلیسی گرفته شد. این آزمون شامل 40 آیتم بود. همه 40 سوال این آزمون ، به صورت چهارجوابی و در هر یک، تنها یک اصطلاح مورد پرسش بود . شرکت کنندگان می بایست ظرف یک ساعت، معنای اصطلاحات مورد پرسش را درک و نزدیک ترین گزینه به معنای آن را انتخاب می کردند.
پس از برگزاری پیش آزمون در هر دو گروه کنترل و آزمایش، معلمان گروه کنترل، فهرستی شامل 40 اصطلاح انتخاب شده، به همراه معادل فارسی آن ها را دریافت کردند و از آن ها خواسته شد تا هر جلسه ، طی حدود نیم ساعت، پنج اصطلاح را روی تخته بنویسند و توضیح دهند و سپس از زبان آموزان بخواهند که آن ها را حفظ کنند؛ بنابراین، فرض بر این بود که فراگیران در گروه کنترل، اصطلاحات را به روش سنتی فرا می گیرند. به این ترتیب، افراد در گروه کنترل ، طی هشت جلسه، با هر چهل اصطلاح آشنا شدند.
در مقابل، در گروه آزمایش ، معلم در تلاش بود تا با اجرای پروژه های از پیش طراحی شده، همان عبارات اصطلاحی زبانی را تدریس کند تا در آخر ، با مقایسه نتایج به دست آمده در هر دو گروه، میزان اثرگذاری رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه بر یادگیری اصطلاحات زبان انگلیسی را ارزیابی کنند.  
با توجه به جنبه اجتماعی رويكرد يادگيری مبتنی بر پروژه محققان ابتدا از متقاضیان خواستند تا با انتخاب یک هم گروهی برای خود، یک گروه دو نفره تشکیل دهند ؛ سپس، هر جلسه، دو یا سه اصطلاح ، از همان فهرست داده شده به معلمان در گروه کنترل، به هر گروه در گروه آزمایش داده شد ؛ سپس معلم تعریفی از هر اصطلاح برگرفته از لغت نامه آنلاین در اختیار هر گروه قرار داد ؛ سپس از گروه ها خواسته شد تا در ابتدا تصویری متناسب با معنای آن اصطلاحات از کتاب ها، مجلات، رسانه ها، اینترنت و غیره پیدا یا خود تصویری خلق کنند که بیان کننده معنای صحیح آن اصطلاح باشد ؛ سپس، آن ها می بایست با استفاده از اصطلاحات مورد پرسش، مکالمه کوتاهی بنویسند.
هر جلسه، یک یا دو گروه، می بایست برای ارائه پروژه خود آماده می بود. ارائه پروژه نیز به این صورت بود که آن ها می بایست به جلوی کلاس بیایند و تصاویر خود را روی تخته بچسبانند و سپس تعریفی از آن ها به همراه یک مثال برای هر کدام ارائه دهند .
آن ها سپس می بایست با نقش آفرینی واقعی و با استفاده از زبان بدن و بروز احساسات طبیعی، مکالمه خود را به بهترین نحو ممکن اجرا و تلاش کنند تا همکلاسی هایشان معنای صحیح آن اصطلاح را با نگاه کردن به تصویر وگوش دادن به مکالمه اجراشده درک کنند .
بر این اساس، همه چهل اصطلاح، طی هشت جلسه متوالی و هر جلسه به مدت تقریبی سی دقیقه ، آموزش داده شد. بعد از اجرای همه 40 اصطلاح از طریق نمایش تصاویر، نوشتن مکالمه و نقش آفرینی زبان آموزان، شرکت کنندگان به گروه های سه یا چهار عضوی تقسیم شدند . هر گروه می بایست با استفاده از اصطلاحات مورد نظر ، یک دابسمش درست کند؛ به این صورت که در ابتدا، پنج دقیقه از یک فیلم یا انیمیشن زبان انگلیسی را انتخاب کردند ؛ سپس، آن ها می بایست ده اصطلاح از چهل اصطلاح کارشده را به صورت صحیح ، در زیرنویس اصلی فیلم یا انیمیشن انتخابی خود جاساز کنند ؛ به گونه ای که با فضای داستانی آن همگون باشد. شرکت کنندگان همچنین اجازه داشتند تا در صورت تمایل، با به کارگیری اصطلاحات مورد نظر، متن دیگری برای شخصیت های کارتونی یا فیلم خود خلق کنند . همه گروه ها پروژه خود را طی دو جلسه عرضه کردند و کار همگی آن ها ضبط شد. بعد از ده جلسه متوالی ، از برگزاری پیش آزمون، از تمامی شرکت کنندگان در گروه کنترل و آزمایش پس آزمون گرفته شد.
فاصله زمانی بین برگزاری پیش آزمون و پس آزمون، حدود سه هفته بود . در پس آزمون شرکت کنندگان می بایست طی یک ساعت و بدون استفاده از لغت نامه، به سوالات در برگه پاسخ نامه جواب دهند.
در این مطالعه، به نظر می رسد که تجربه جدید انجام پروژه که با فعالیت های کلاسی سنتی تر متفاوت بود ، توانست انگیزه درونی زبان آموزان را افزایش دهد. آن ها علاقه خود را، در انجام کارها و پروژه های خواسته شده نشان دادند. در کل، پاسخ های دانش آموزان نشان داد که رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه ، توانسته انگیزه آن ها را در کلاس افزایش دهد .رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه ، این فرصت را در اختیار شرکت کنندگان قرار داد تا با مشارکت در فعالیت های کلاسی، اجتماعی تر و تعاملی تر شوند . بنابراین، می توان این طور نتیجه گرفت که یادگیری مبتنی بر پروژه ، می تواند موجب افزایش انگیزه دانش آموزان به یادگیری زبان انگلیسی و به طور خاص ، یادگیری اصطلاحات این زبان شود.
دانش آموزان از طریق رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه می توانند نقش فعال تری ایفا کنند ؛ چرا که آن ها در یک کار گروهی ، فرصت بیشتری برای تعامل با هم گروهی های خود دارند و می توانند مهارت های خود را از طریق همکاری و تعاون توسعه دهند. رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه ، می تواند مهارت هایی نظیر تفکر انتقادی، توانایی حل مسئله، برنامه ریزی، تصمیم گیری و برقراری ارتباط را برای زبان آموزان به ارمغان آورد . کار گروهی همچنین این فرصت را در اختیار آنان قرار می دهد که اعتماد به نفس و استقلال خود را در همکاری با یکدیگر در محیطی واقعی افزایش دهند.
رویکرد یادگیری مبتنی بر پروژه ، همچنین می تواند مهارت های اجتماعی آن ها را بهبود بخشد و از تعداد غیب  هایشان کم کند. بسیاری از شرکت کنندگان نظر مساعدی نسبت به حس استقلال و خودمختاری داشتند و به کار گروهی تمایل داشتند . با وجود این ، تنها تعداد اندکی از آن ها ترجیح می دادند که راهنمایی های معلمشان را در کلاس زبان انگلیسی دنبال کنند و معلم به آن ها بگوید چه کار کنند.
نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر ، حاکی از آن است که شرکت کنندگان در هر دو گروه آزمایش (یادگیری مبتنی بر پروژه ) و گروه کنترل (یادگیری غیرمبتنی بر پروژه ) دستاوردهای مهمی در یادگیری اصطلاحات زبان انگلیسی داشتند. یافته های پس آزمون در انتهای یک دوره سه هفته ای نشان داد که گروه آزمایش ، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت.
مدل یادگیری مبتنی بر پروژه، اهداف ساختگرایانه آموزش را تحقق می بخشد و این فرصت را در اختیار یادگیرندگان قرار می دهد تا به کشف و تولید دانش بپردازند و نیز معلم، آسان کننده یادگیری و مسئول فراهم کردن منابع و فرصت های یادگیری برای یادگیرندگان است. نقش معلم در مقام یک راهنما، مشاور، هماهنگ کننده و تسهیل کننده به دانش آموزان کمک می کند تا ایده های تازه تری را کشف کنند و تلاش می کند تا آن ها را هرچه بیشتر درگیر فعالیت های کلاسی کند و تنها بر فعالیت های آن ها نظارت دارد و از همه مهم تر آن که در تلاش است تا آن ها را پرانگیزه نگه دارد. هدف رویکرد آموزشی مبتنی بر پروژه، ایجاد بستری است که در آن دانش آموزان توانایی یادگیری فعال خود را بهبود بخشند تا آنچه را قبلاً با کمک دیگران انجام می دادند، به طور مستقل و بدون دریافت کمک انجام دهند.


ارسال دیدگاه